رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

فرفری مامان

اولين قدمها در 10 ماهگي

يه روز صبح كه از خواب بيدار شديم ديدم پسر خوشگلم دستشو گرفت به مير و به مدت 5 ثانيه ايستاد ولي با جيغي كه ماماني كشيد از خوشحالي دوبار افتاد زمين و دوباره تلاش مي كرد كه بتونه رو دو تا پاي كوچولوش بايسته و قدم برداره . قربون اون پاهاي كپلت بشم من              ...
7 آبان 1390

سیزده بدر89 در طالقان

امسال سیزده بدر رفتیم طالقان  مامان جون و باباجون و خاله مونا رفته بودن شیراز و ما تنها بودیم کل عید .. عید دیدنی هامون رو رفتیم بعدش 11 فروردین رفتیم طالقان که خیلی به تو خوش گذشت چون خیلی اونجارو دوست داری هوای تازه فضای بازبرای بازی البته با روروئک و گاهی کالسکه چون هنوز نمی تونستی راه بری .   ...
9 مرداد 1390

خوش قدم بودن تو فرفری

یه روز تو آبان ماه 88بود که بابایی گفت یکی از دوستام خونشو تو کرج داره می فروشه که وام هم داره . گفتیم بریم ببینیم درسته تو کرجه ولی خوبیش اینه که خونه دار می شیم . با وجود تو پسمل خوشگلم خیلی سخته هر سال بخواهیم خونه عوض کنیم . آخه ما خیلی تو خونه اجاره کردن بدشانسیم هرجا که می شینیم 1 ساله یا صاحبخونه می خواد بفروشه یا خودش می خواد بشینه یا پسرش می خواد عروسی کنه ..... تا الان که تو بدنیا اومدی 4 تا خونه تو 3 سال عوض کردیم . خلاصه رفتیم کرج اصلا از محل اون خونه خوشمون نیومد . وارد شهر کرج که شدیم . چند تا املاک سرزدیم دیدیم چقدر موردهای خوب دارن خلاصه یه خونه خوشمون اومد تو عظیمیه کرج . تا مرحله قولنامه هم رفتیم . ولی به هم خورد . ق...
6 مرداد 1390

ایستادن روی پاهای کوچولووو

٨ ماهت تموم شده بودکه یه روز خونه مامانی که مهمون هم داشت وقتی مهمونا رفتن . تو دستتو گرفتی به مبل و ایستادی ..... من و مامانی خیلی ذوق کردیم و سریع ازت عکس گرفتیم . انقدر جیغ زدیم که تو افتادی زمین از ترس         ...
6 مرداد 1390