رهامرهام، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

فرفری مامان

خوش قدم بودن تو فرفری

1390/5/6 4:04
نویسنده : مامی رهام
785 بازدید
اشتراک گذاری

یه روز تو آبان ماه 88بود که بابایی گفت یکی از دوستام خونشو تو کرج داره می فروشه که وام هم داره . گفتیم بریم ببینیم درسته تو کرجه ولی خوبیش اینه که خونه دار می شیم . با وجود تو پسمل خوشگلم خیلی سخته هر سال بخواهیم خونه عوض کنیم . آخه ما خیلی تو خونه اجاره کردن بدشانسیم هرجا که می شینیم 1 ساله یا صاحبخونه می خواد بفروشه یا خودش می خواد بشینه یا پسرش می خواد عروسی کنه .....

تا الان که تو بدنیا اومدی 4 تا خونه تو 3 سال عوض کردیم . خلاصه رفتیم کرج اصلا از محل اون خونه خوشمون نیومد . وارد شهر کرج که شدیم . چند تا املاک سرزدیم دیدیم چقدر موردهای خوب دارن خلاصه یه خونه خوشمون اومد تو عظیمیه کرج . تا مرحله قولنامه هم رفتیم . ولی به هم خورد . قسمتمون نبود که کرج خونه بخریم . تا آذر ماه تهرانپارس و چندجای دیگه گشتیم. ولی جایی که باب میلمون باشه پیدا نکردیم . تا یه روزآقایی که اون موقع تو خونش می نشستیم . که خودش املاکی داشت . برامون یه خونه تو محل خودمون که از اول ازدواج بودیم پیدا کرد که رفتیم دیدیم و پسندیدیم . که الان هم تو همون خونه هستیم

من که اصلا باورم نمی شد که بتونیم تو این محل نزدیک خونه مامانی خونه بخریم .

ولی با قدم تو گل پسری خریدیم . همه چیش خوبه فقط بدیش اینه که ط 4 ولی ما خیلی دوسش داریم

و خونه خریدنمونو خوش قدم بودن تو پسر فرفری می دونیم .  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مونا (مامان النا )
28 مرداد 90 17:56
خدا رو شکر عزیزم واقعا" پا قدم این فرشته هاست.چون ما هم دقیقا" مثل شما شدیم!! وقتی سر النا باردار بودم دنبال خونه میگشتیم.میخواستیم رهن کامل کنیم که یکی از اقوام بهمون پیشنهاد داد خونه اش رو بخریم! خیلی جالب بود و خورد خورد پولش رو صاف کردیم. باید همش خدا رو شکر کنیم عزیزم